امام سجاد(عليه السلام) شركت مستقيم در صحنهٴ نبرد و درگيري روز عاشورا نداشت؛ چون قضا و قدر الهي اين بود كه او شهيد نشود و پدر هشت امام بعد از خود باشد تا خط امامت امت و هدايت جامعه ادامه يابد، امّا روح حماسي آن حضرت او را آرام نمي گذاشت.
حماسه امام سجاد (عليه السلام) در کوفه
امام سجاد(عليه السلام) شركت مستقيم در صحنهٴ نبرد و درگيري روز عاشورا نداشت؛ چون قضا و قدر الهي اين بود كه او شهيد نشود و پدر هشت امام بعد از خود باشد تا خط امامت امت و هدايت جامعه ادامه يابد، امّا روح حماسي آن حضرت او را آرام نمي گذاشت. از اين رو هر جا كه مصلحت اقتضا مي كرد و زمينه اي پيش مي آمد به افشاگري و استيضاح هيئت حاكمه و دربار ستمكار اموي مي پرداخت.
مثلا با آن كه آن حضرت(عليه السلام) فاصلهٴ كربلا تا شام را با سكوت گذراند و فقط به ياد حق مترنّم بود و با كسي جز اهل بيت(عليهم السلام) حرف نمي زد، و با آن كه او را دركوفه زنداني كرده بودند[2] و با آهن گران و سخت، دست و پاي مبارك او را بسته و بر شتر برهنه سوارش كرده بودند و از رگهاي بدن او خون جاري بود،هنگامي كه شروع به سخن كرد فرمود: اي امّت نابكار، باران بر محلّ و زمين شما نبارد/اي امتي كه حرمت جدّ ما را دربارهٴ ما نگه نداشتيد. اگر در روز قيامت در مقابل جدّ ما قرار گيريد/چه خواهيد گفت؟ ما را سوار بر شترهاي برهنه، در شهرها مي گردانيد/گويا ما نبوديم كه پايه هاي دين را در ميان شما محكم نموديم.